مهر99
مهر99:پادشاه فصلهارسیدودراولین ماهش تولدهمسری روداریم (10مهر)
ترکوندن بادکنک با فندک هماناوبازی با فندک وبادکنک همانا
دراین ماه اولین دندانهای کلاس اولی مون افتاد البته یه چندروزی می گفتی درد میکنه یه روز داشتی بازی می کردی که ضربه خورد به دندونت وخون اومد نگاه کردم دیدم دندونهای دایمی پشت دوتا دندون جلوی پایین دراومده ودندونای شیریت لقه که یکیش افتاد بردمت دندون پزشکی گفت خودش میفته واین دوتاجدیدمیادخودش جلو
درحال ورزش مس گری برای آب کردن چربی پهلو وکمر
زیاد اهل حرف زدن نیستی بابا ماما دادا وآب وبده کلمات واضح این ماهت هستن اما وقایع رو بااشاره وزبون خودت قشنگ برام توضیح میدی که عاشق این توضیحاتتم
دراثرکمبودجا رفته اینجا وازاین داخل شیرجه میره داخل تختش
یکی از بازی های موردعلاقه دوتاشون تواین سن اسب بادی وتوپ بادی
عاشق نوشتن واینکه وقتی باسبحان درس کارمی کنم وبخش کردن کلمه فاطمه هم کلمه آبَه روهی بخش میکنه که فیلم گرفتم
کلا عاشق وسایل سبحان واین دوزم که به فنا داده بس که دوتادوتا به زورجامیده توخونه هاش
جشن آب گل پسری فعلا از 15شهریورتا الان بارعایت همه پروتوکل ها روزدرمیون میرن
موقع آشپزی کلاآویزونمی واینجامیزارمت وکارمومی کنم
دایی قراربودبیاددنبالمون بریم باغ درحیاط منتظربودیم وشما دنبال روکارای سبحان
سبحان توماسه ها گودال درست می کردبه عنوان تله وشما رو میبرد که پات بیلفته داخلش و...
اماشما خوشحال ازاینکه داداشی باهات بازی می کنه
دایی جون وفرقون راه بردن شمادوتا
دست ورزی ونوشتن صداها روی نمک وآرد که به شما نمک دادم به فاطمه آرد
کلاسهای آنلاین وبرگزاریش درخونه
درزمانی که داداشی کلاس آنلاین داره باید یه جوری درگیر باشی که سمتش نری این کارتقریبا 1ساعتی درگیرت می کنه
وقتی میگم ژست بگیر
وقتی می گم هیس داداش خوابه
ماشاالله هرجای غیرممکنی رومیری
تواین ماه یکی ازهمسایه های مامانجون که قبلا زیادرفت وآمد داشتیم ازدنیا رفت خدارحمتشون کنه بااین کرونا نشدبرم مراسمشون امااین حلواروبه نیتشون درست کردم وایشالابه روحشون برسه خانمم محمودی
آماده یه سری بره خونه دایی
حوله تن پوش کاردست مامانجون که تموم شده وآماده دختری بره حمام باهاش
ازنمونه برج سازی های گل پسرم مهندسم
پنج شنبه بابا مرخصی گرفت ساعت9 رفتیم باغ وحش که خلوت بودوفقط مابودیم وحیوانات افسرده
عاشق کتاب ونقاشی